مزیت نسبی به چه کار آید؟!
محمدرضا منجذب

در خصوص عنوان بالا چند مطلب زیر را به تربیت تقدیم میدارد:
اصل برتری نسبی می‌گوید کل تولید گروهی از افراد، یک اقتصاد، یا گروهی از ملت‌ها زمانی بیشینه‌است که تولید هر کالا توسط فرد یا بنگاهی انجام شود که کمترین هزینه فرصت را دارد. اگرچه آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود از برتری نسبی یاد کرده‌است ولی درآغاز سده نوزدهم دیوید ریکاردو اقتصادان بزرگ انگلیسی این اصل را گسترش داده است. بطور خلاصه اصل مزیت نسبی اعتقاد به ارزانتر تولید کردن توام با باکیفیت تر تولید کردن دارد. در اینصورت کشوری مثل ایران نفت تولید میکند و آلمان بنز. رعایت این اصل موجب می شود که کشورهای در حال توسعه صنعتی و پیشرفته نشوند چرا که در تولید کالاهای اولیه (چون نفت) و محصولات کشاورزی مزیت دارند.
در انتهای قرن بیستم و با جهانی شدن اصل مزیت نسبی خود را در تولید مشترک بروز می دهد. بدین نحو که مثلا در تولید خودرو موتور آن در یک کشور و اتاق آن در کشوری دوم و لوازم یدکی آن در کشوری سوم تولید میشود. بدینصورت کشورهای جهان سومی چون چین میتوانند به رشد اقتصادی بالا دست یابند (در مسیر توسعه). در این مرحله دیگر هیچ کشوری از صفر تا صد تولید کالایی خاص مزیت نسبی ندارد و در بخشی از تولید یک محصول مزیت نسبی دارد.
رعایت اصل مزیت نسبی بالفعل (حال حاضر یک کشور) و مزیت نسبی بالقوه (توان آتی یک کشور در رسیدن به مزیت های جدید) در یک مطالعه کارشناسی و در فرآیند رشد می تواند به توسعه اقتصادی ختم شود. کشور مالزی در مواهب طبیعی (طبیعت، جنگل و بارش مداوم) مزیت بالفعل دارد و لذا به سمت صنعت گردشگری حرکت کرد و در صنایع الکترونیک مزیت بالقوه دارد و محور صنعتی شدن خود اینگونه صنایع قرار داده است.
نتیجه مهمی که مباحث فوق استخراج می شود اینکه فرایند توسعه بر مبنای مزیت نسبی رقم میخورد که این موضوع باید از قبل مطالعه کارشناسی و برنامه ریزی بلندمدت شده باشد. دولتهای مختلف باید به این برنامه پایبند باشند و نظرات کارشناسان خبره بطور مداوم در تعالی آن اخذ گردد.
نتیجه دوم دیگر اینکه کشورها نباید در تولید هر گروه کالایی وارد شوند (چرا که در همه کالاها نمیتوانند مزیت داشته باشند) ولی در گروهی زنجیروار عمودی و افقی از تولیدات صنعتی باید وارد شوند.
نتیجه سوم اینکه غیر از کالاهای عمومی ضروری (مانند حفظ ثبات مرزها و امنیت داخلی) که کشورها ممکن است وارد تولید کالاها و خدمات مرتبط شوند (با وجودی که مزیت نسبی در آنها ندارند ولی توجیه برای تولید آن دارند)، بر اساس منطق فوق نباید ورود به تولید کالاهای خصوصی نمایند که در آن مزیت بالفعل و بالقوه ندارند که در اینصورت اتلاف منابع اتفاق می افتد بدون اینکه در بلندمدت فرایند توسعه اقتصادی طی شود.
t.me/drmonjazeb