نهادها در فرایند توسعه
دکتر محمدرضا منجذب

♦️حوزه‌هایی که بر ادبیات رشد سایه افکنده است عبارتند از: نقش تجارت، دولت، و نهادها که به عنوان قطعه‌هایی به طور جمعی و با مشارکت یکدیگر توسعه را به وجود می‌آورند. نقش دولت و تجارت اجزاء صحیح در درک تابع نهادها است. در ادامه در مورد نهادها، تجارت و دولت بحث خواهد شد و نشان داده خواهد شد که چگونه این ایده‌ها/مفاهیم کاملاً یکپارچه هستند. هدف از بیان مطالب در ادامه، انتقال مفهوم این تلفیق و یکپارچگی است.
♦️ نهادها در ادبیات رشد در طول دهه اخیر از اهمیت بالایی برخوردار بوده‌اند. برای پاسخ دادن به این سوال که “نهادها چه هستند؟”، به طور ساده می‌توان گفت: نهادها قواعد بازی در جامعه هستند . که ماهیتاً می‌تواند اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی باشد.
♦️ ادبیات توسعه، نهادها را برای شروع و تداوم رشد اقتصادی مهم شناسایی می‌کند. چارچوب نهادی سه مؤلفه اصلی دارد: قوانین و قواعد رسمی، قواعد غیر رسمی، مکانیزم‌های اجرایی. قواعد رسمی عبارتند از؛ قواعد نوشته شده توسط جامعه، و قواعد غیر رسمی عبارتند از قواعد نانوشته و مکانیزم‌های اجرایی، میزانی که این قوانین در جامعه اجرا و یا جذب می‌شوند. میزان اقدامات و موفقیت اجرایی که در طول زمان مستلزم تغییر قوانین غیر رسمی است دلیل اینکه چرا کشورها در عملکرد اقتصادی متفاوت هستند را تا حد زیادی تشریح می‌کند.
♦️ تعدادی از ویژگی‌های مهم درباره نهادها که از تجارب کشورهای مختلف بدست آمده است: ۱. کیفیت نهادها کلیدی است، ۲. هر چند تجارت و یا سیاست تجاری دولت مهم است ولی به طور نسبی درجه اهمیت آن کمتر از ترتیبات نهادی است، ۳. جغرافیا عامل محدود کننده نیست به دلیل اینکه نهادهای خوب بر محدودیت‌های آن غلبه یافته‌اند، ۴. دست‌یابی به نهادهای خوب اغلب مستلزم خیزش از اعتقادات است در صورتی که توجهات به شرایط داخلی است، و ۵. رشد ابتدایی مستلزم اصلاحات نهادی شدید نیست. مراحل کوچک در وقفه‌های قانونی می‌تواند مسیر طولانی را ایجاد کند. بالاخره، تنها به وسیله تقویت نهادها، یک کشور می‌تواند در مقابل شرایط ناسازگار بایستد و رشد اقتصادی تداوم یابد. ♦️امروزه به نظر می‌رسد هم بازارها و هم دولت‌ها در ایجاد چارچوب نهادی کارا و ارتقاء دهنده رشد مهم هستند. کارکرد مفید دولت در اثربخش شدن بازار عبارتند از: حمایت از حقوق مالکیت، قوانین بازار، تثبیت اقتصاد کلان، بیمه اجتماعی، و مدیریت تعارض. دولت‌ها برای عملکرد مناسب بازارها ضروری هستند، ولو اینکه تنها کارکرد آن‌ها نیست. در حالی که نمی‌توان اهمیت بازارها را در ارتقاء رشد از طریق رقابت نادیده گرفت، دولت‌ها موظفند مشوق‌هایی را برای بازارها که بتوانند آزادانه عمل کنند و بدون اجازه دادن به تقاضاهای گروه‌های خاص و یا سیاست‌های دولت که باعث انحراف بازارها می‌شود، پیشرفت کنند. همبستگی و هماهنگی بیشتر بین بازارها و دولت‌ها، اثربخشی بیشتر نهادها و شانس بیشتر تخصیص اثربخش منابع برای توسعه را به همراه دارد.