دکتر محمدرضا منجذب، دانشیار دانشگاه

شاید جان مینارد کینز، اولین اقتصاددانی بود که به روشنی به نقش ویژه انتظارات و تغییرات آن در عملکرد اقتصادی پی برد و برای الحاق مقوله انتظارات به نظریه اقتصادی و تحلیل اثرات و پیامدهای این مقوله تلاش نمود. میلتون فریدمن اقتصاددان پول‌گرا با ارائه فرضیه انتظارات تطبیقی و وارد نمودن آن در تحلیل اقتصاد کلان، نتایج جدیدی را از نقش ویژه انتظارات در عملکرد اقتصادی و نیز نظریه اقتصاد کلان ارائه نماید. کم کم اهمیت روز‌افزون نقش انتظارات در نظریه اقتصادی روشن شد تا آنکه نظریه‌پردازان کلاسیک جدید با ارائه فرضیه انتظارات عقلایی، انقلابی را هم در بحث انتظارات و هم در نظریه اقتصاد کلان به راه انداختند.
امروزه نفش انتظارات در اقتصاد و در ابعاد خرد و کلان بر هیچ اقتصاددان و غیر اقتصادانی پوشیده نیست.
بعنوان نمونه در اقتصاد خرد گفته میشود که انتظار از افزایش در درآمد در آینده بر تقاضای حال مصرف کننده تاثیری مثبت دارد. تحلیلی مشابه از انتظار افزایش قیمت کالا در آینده برای تقاضای کنونی مطرح میشود. تاثیر اخبار خوب و بد که بر انتظارات تاثیر می گذارد از جمله مباحث دیگری است که بازارهای مختلفی منجمله بورس و ارز را تحت تاثیر قرار می دهد. البته بحث انتظارت و تاثیر آن بر متغیرهای اقتصادی در همه اقتصادها کم و بیش مطرح است. بعنوان نمونه روابط سیاسی و اقتصادی بین چین و آمریکا و تاثیرات این اخبار مثبت یا منفی بر بازارهای داخلی و جهانی را تجربه کرده ایم.
امروزه و در سال های اخیر نقش انتظارات در اقتصاد کلان و بازارهای خرد را در اقتصاد ایران تجربه کرده ایم. از خروج آمریکا از برجام و نقش انتظارات و تاثیر آن بر بازار ارز بویژه و سایر بازارها میتوان بعنوان پاشنه آشیل تحولات اقتصاد ایران طی دو سال اخیر نام برد که تورم بالایی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. انتظارات طی این مدت شاید بالاترین تاثیر را داشت، به نحوی که اقتصاد ایران را می توان اقتصاد منتظر نامید. اخبار (داخلی و خارجی) مثبت و منفی زیادی اتفاق افتاد و اتفاقا هرکدام بر اقتصاد کلان و خرد و بازارهای مهمی چون مسکن، ارز، خودرو، طلا، سکه، اقلام خوراکی و… تاثیر گذاشت.
سوالی که اکنون مطرح هست اینکه انتظارات چند در صد در اقتصاد ایران تاثیر داشته است؟ و معقول این است که چند درصد تاثیر داشته باشد؟
پاسخی ابتدایی ولی مهمی که میتوان داد، اینکه احتمالا هرچه نقش انتظارات بیشتر باشد و حساسیت بازاری به آن بیشتر باشد مدیریت آن بازار سخت تر است. به عبارتی دیگر باید بتوانیم بر انتظارات بازیگران اقتصادی (اعم از تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان و …) تاثیر داشته باشیم. ایجاد اخبار مثبت ولی بدون پشتوانه هرچند میتواند تسکینی بر بازاری بخصوص باشد ولی در طول زمان با تسری اطلاعات واقعی و صحیح میتواند انتظارات را به سمت و سویی ببرد که مورد انتظار سیاستگذار نباشد. به همین دلیل اعتماد بازیگران اقتصادی نباید از سیاستگذار دچار خدشه گردد.
به نظر میرسد علاوه بر نکته مزبور باید به این موضوع هم اشاره کرد که مبانی تولیدی داخلی بازار داخلی کالای بخصوص و مورد تحلیل چقدر وابسته به مبانی قوی داخلی هست یا خیر؟ این عاملی مهم تلقی می گردد. اکثر بازارهایی که وابستگی بالاتری به ارز و واردات (چه در تولید و چه غیر تولید) دارند و به تبع آن انتظارات و شکل گیری آن تاثیری سریع تر و زودتر بر آنها دارد، بعبارت دیگر حساسیت چنین بازارهایی از انتظارات بیشتر هست و بالعکس.
همانطور که گفته شد نباید از سیاستگذار نزد بازیگران اقتصادی سلب اعتماد شود. در چنین مواردی توصیه می شود سیاستگذاران بجای اعلام سیاست بیشتر به فکر اعمال سیاستهای معقول در جهت حرکت معقول اقتصاد به سمت جلو باشد.
در پایان لازم است به نقش پارامترهای غیر اقتصادی تاثیر گذار بر انتظارات در اقتصاد ایران اشاره کرد، که نحوه برخورد با این مشکلات و تعامل با بازیگران بین المللی از جمله راهکارهای مناسب قابل توصیه است. در کل هر چقدر اقتصاد از انتظار دورتر شود و انتظارات تاثیر کمتری داشته باشد، میتواند معقول تر و بلندمدت تر حرکت کند. باید عوامل ایجاد کننده انتظاراتی که اقتصاد را معطل نگه میدارد به حداقل ممکن رساند.

t.me/drmonjazeb