منحنی فیلیپس در ایران و نقش سیاستگذار
دکتر محمدرضا منجذب

یکی از مباحث معروف در حوزه اقتصاد کلان منحنی فیلیپس است. منحنی فیلیپس معرف رابطه تجربی معکوس بین بیکاری و تورم است. بعبارت دیگر در شرایطی که در اقتصاد سیاستی انبساطی اتفاق می افتد که با خودش افزایش اشتغال و کاهش بیکاری به ارمغان می آورد همزمان موجب گسترش تقاضا و افزایش قیمتها (تورم) میشود. حرکت توام تورم و بیکاری بصورت معکوس اتفاق می افتد. این رابطه معکوس در اقتصاد ایران هم طی مقالاتی مختلف بررسی و تحقیق شده است. در مورد منحنی فیلیپس همه مکاتب اقتصادی نظرات خود را مطرح و انعکاس داده اند. در جمع بندی هم گفته میشود این رابطه معکوس در دوره ای کوتاه مدت ساری و جاری است.

یک سوال در خصوص منحنی فیلیپس همواره ذهن محققان را مشغول کرده است و آن اینکه مثلا در شرایط رکود تورمی (حال حاضر اقتصاد ایران) که هم قیمتها (تورم) در حال افزایش است و هم بیکاری، آیا شیب این منحنی مثبت میشود؟ برای اولین بار میلتون فریدمن این موضوع را طرح کرد. و در پاسخ اینگونه تحلیل کرد که اگر تورم را بصورت تابعی (معکوس) از بیکاری بگیریم و آن را تابع منحنی فیلیپس در نظر گیریم باید بگوییم که تورم انتظاری هم بر تورم تاثیر (مستقیم) دارد. بعبارت دیگر وقتی جامعه انتظار افزایش قیمتها را داشته باشد به تبع آن تورم هم افزایش مییابد. لذا منحنی فیلیپس به سمت راست منتقل میشود. البته اقتصاددانان دیگر هم عواملی دیگر موثر بر این منحنی را مطرح کردند که در اینجا مورد بحث ما نیست.

هر اقتصادی از جمله اقتصاد ایران دارای منحنی های مختلفی از منحنی فیلیپس کوتاه مدت هستند (با شیب منفی و نشاندهنده رابطه معکوس تورم و بیکاری) و با توجه به انتظارات تورمی جامعه این منحنی به سمت راست و بالا و یا به عکس چپ و پایین حرکت میکند. در ایران در سالهای ۱۳۹۲ به بعد که بدنبال پیگیری برجام انتظارات تورمی جامعه کاهش یافته بود منحنی فیلیپس به سمت چپ و پایین منتقل شده بود. و از سال ۱۳۹۶ به بعد با توجه به رشد نقدینگی بالا و نیز خروج امریکا از برجام و … انتظارات تورمی به شدت افزایش یاقته است و منحنی فیلیپس (کوتاه مدت) ایران به سمت راست و بالا رفته است و هم تورم افزایش یافته و هم بیکاری (بلندمدت) از یک نقطه منحنی فیلیپس پایین به یک نقطه (سمت راست و بالاتر) منحنی فلیپس بالاتر رفته است، ضمن اینکه بیکاری ایران در سالهای اخیر به مراتب فراتر از بیکاری طبیعی بوده است.

آگاهی از شیب منحنی فیلیپس و میزان تاثیر انتظارات بر آن (و سایر عوامل) در هر اقتصادی میتواند راهنمای خوبی برای سیاستگذار باشد. به عنوان مثال ما از سال ۱۳۹۲ سیاستهای ضدتورمی را دنبال میکردیم که شدت آن موجب افزایش بیکاری شده بود. بعبارت دیگر شدت سیاستها (بویژه پولی انقباضی یا انبساطی – بسته به شرایط) ممکن است تاثیری غیر قابل انتظار از منظر سیاستگذار بر اقتصاد و تولید برجای گذارد. ولی اگر از شرایط منحنی فیلیپس و سایر شرایط اطلاعات کافی در دسترس سیاستگذار باشد ممکن است سیاستهای خود را با شدت کمتری اعمال کند که در جای خود آثار تورمی (یا رکودی) کمتری را به اقتصاد تحمیل میکند.

t.me/drmonjazeb